آدمها مهمتر از دردن…
این روزا بیشتر از هر وقت دیگهای دارم به یه چیز فکر میکنم: آدمها.
نه پول، نه برنامهها، نه حتی دردِ بیماری… آدمها مهمتر از همهچیان.
اونایی که بیدلیل پیام میدن، فقط که بگن «حواسم بهته». اونایی که از دور مراقبن، بدون اینکه حرفی بزنن. حتی اون غریبهای که توی داروخانه فقط گفت: «امیدت رو از دست نده.»
یه چیزی هست توی رابطهی بین آدمها که وقتی زندگی سخت میشه، تازه به چشم میاد. محبت بیدلیل، حضور بیمنت، دلگرمی بدون توقع.
حالا میفهمم که وقت و انرژیمون چقدر باارزشه. چقدر مهمه که به جای جنگیدن با همهچی، وقت بذاریم برای دیدن، شنیدن، بغل کردن، حتی یه لبخند ساده.
من هنوز بیمارم. هنوز درد هست. ولی حالا وسط همه این سختیها، یه چیز دیگه هم هست: عشق. نه از اون مدل کلیشهای. از اون مدل واقعی؛ عشق به زندگی، عشق به آدمهایی که بودنشون بیقیمتتر از هر درمانیه.
امروز اگه بخوام یه توصیه به خودم و هرکی اینو میخونه بکنم، اینه:
اگه یه نفر هست که دوستش داری، بهش بگو.
اگه یه نفر هست که مدتهاست ازش بیخبری، خبر بگیر.
و اگه خودتی که داری اینو میخونی، یه لحظه آروم بگیر و بدون… هنوز زندهای. و این یعنی هنوز میتونی عشق ببخشی.