شبکه اجتماعی
شبکه اجتماعی ساختاری اجتماعی است که از گروههایی (عموماً فردی یا سازمانی) تشکیل شدهاست که توسط یک یا چند نوع خاص از وابستگی مانند ایدهها و تبادلات مالی، دوستان، خویشاوندان، لینکهای وب، و سرایت بیماریها (اپیدمولوژی) به هم وصل هستند.
تحلیل شبکههای اجتماعی روابط اجتماعی را با اصطلاحات رأس و یال مینگرد. به بیان دیگر، در سادهترین شکل، یک شبکه اجتماعی نگاشتی از تمام یالهای مربوط، میان رأسهای مورد مطالعهاست. رأسها بازیگران فردی درون شبکهها و یالها روابط میان این بازیگران هستند. انواع زیادی از یالها میتواند میان رأسها وجود داشته باشد.
نتایج تحقیقات مختلف بیانگر آن است که میتوان از ظرفیت شبکههای اجتماعی در بسیاری از سطوح فردی و اجتماعی به منظور شناسایی مسائل و تعیین راه حل آنها، برقراری روابط اجتماعی، اداره امور تشکیلاتی، سیاستگذاری عمومی و رهنمونسازی افراد در مسیر دستیابی به اهداف استفاده نمود.
اهمیت
تحلیل شبکههای اجتماعی (مرتبط با نظریه شبکهها) به عنوان یک تکنیک کلیدی در جامعهشناسی، انسانشناسی، جغرافیا، روانشناسی اجتماعی، جامعهشناسی زبان، علوم ارتباطات اجتماعی، دانش اطلاعات، مطالعات سازمانی، اقتصاد و زیستشناسی مدرن همانند یک موضوع محبوب در زمینه تفکر و مطالعه پدیدار شدهاست.
ریشهشناسی
بیش از یک سده است که در جوامع، از واژه «شبکه اجتماعی» را برای اشاره ضمنی به مجموعه روابط پیچیده میان افراد در سیستمهای اجتماعی در تمامی مقیاسها از روابط بین فردی گرفته تا بینالمللی مورد استفاده میگیرد. جان آروندل بارنس در سال ۱۹۴۵ برای نخستین بار از اصطلاح قاعدهمند برای مشخص کردن الگوهایی از رشتهها استفاده کرد که مفاهیم را مشخص میکنند و به صورت رایج توسط عموم و دانشمندان علوم اجتماعی مورد استفاده قرار میگیرد: گروه اجتماعی محدود (مانند: قبیله و خانواده) و طبقات اجتماعی (مانند: جنسیّت و قومیت).
دیدگاه احکام نظری و روشها
تحلیل شبکههای اجتماعی از دید احکام نظری و روشها و تحقیقهای مربوط به آن از یک صنعت ضمنی به معبری تحلیلی برای پارادایمها تغییر یافتهاست. برهانهای تحلیلی از کل گرفته تا جزء؛ از ساختار گرفته تا روابط و افراد، از اخلاق گرفته تا رفتار، همگی شبکههای سراسری را مورد بررسی قرار میدهند که در آنها، همه رشتهها شامل روابط ویژهای در میان جمعیتِ تعریف شدهاند یا شبکههای فردی را مورد بررسی قرار میدهند که شامل رشتههایی (مانند انجمنهای خصوصی) است که افراد مشخصی آنها را دارند.
گرایشهای تحلیلی متعددی تحلیل شبکههای اجتماعی را تمیز میدهند: هیچ فرضی وجود ندارد که گروهها، بلوکهای بناکننده اجتماع هستند: این معبر برای مطالعه سیستمهای اجتماعی با محدودیت کمتر باز است از اجتماعات غیر محلی گرفته تا لینکهای درون وبگاهها.
تحلیل شبکههای اجتماعی علاوه بر سروکار داشتن با اشخاص (افراد، سازمانها، کشورها) به عنوان واحدهای گسسته تحلیل، بر چگونگی ساختار رشتهها که اشخاص و روابط میان آنها را تحت تأثیر قرار میدهد نیز تمرکز میکند.
برخلاف تحلیلهایی که بر این فرض استوارند که هنجارهای اجتماعی تعیینکننده رفتارها هستند، تحلیل شبکههای اجتماعی به بررسی وسعت تأثیرگذاری ساختار و ترکیب رشتهها بر هنجارها میپردازد.
تحلیل شبکههای اجتماعی چشمانداز متناوبی را ایجاد میکند که در آن خواص افراد نسبت به ارتباطات و رشتههای میان آنها در شبکه از اهمیت کمتری برخوردار است. این معبر ایجاد شدهاست تا برای توضیح بسیاری از پدیدههای جهان واقعی مفید واقع شود، اما مجال کمتری برای نمایندگیهای فردی باقی میگذارد تا توانمندیهای فردیشان روی موفقیت تأثیرگذار باشد. زیرا بخش زیادی از این توانمندیها درون ساختار شبکه باقی میماند.
شکل
شکل یک شبکه اجتماعی به تعیین میزان سودمندی شبکه برای افراد آن شبکه کمک میکند. بهطور جزئی، شبکههای بسته برای اعضایشان نسبت به شبکههایی که تعداد زیادی اتصالات ضعیف برای افراد خارج از شبکه اصلی دارند، فایده کمتری دارند. بیشتر شبکههای باز با اتصالات اجتماعی و رشتههای ضعیف، شانس بیشتری برای دسترسی به ایدهها و دستآوردهای جدید نسبت به شبکههای بسته با رشتههای طویل فراهم میآورد. به بیان دیگر گروهی از دوستان که تنها دارای ارتباط با یکدیگر هستند، اطلاعات و دستآوردهای یکسانی را به اشتراک میگذارند. اما گروهی از افراد که دارای ارتباط با بخشهای اجتماعی دیگر هستند شانس بیشتری برای دسترسی به محدوده وسیعتری از اطلاعات دارند.
افراد برای دستیابی به موفقیت بهتر است که با شبکههای گوناگونی ارتباط داشته باشند تا اینکه ارتباطات زیادی درون یک شبکه داشته باشند. بهطور مشابه افراد میتوانند تأثیرگذاری و ایفای نقش به عنوان واسطه در برقراری ارتباط بین دو شبکه که به هم متصل نیستند را تمرین کنند. (این کار پر کردن سوراخهای ساختاری نامیده میشود)
مقاله فوق از وب سایت ویکیپدیا برای شما قرار داده شده است .